نگاه تو به زندگی




صبح که از خواب بیدار شد رو سرش فقط سه تار مو مونده بود

 با خودش گفت: "هییم! مثل اینکه امروز موهامو ببافم بهتره! "

و موهاشو بافت و روز خوبی داشت!

 فردای اون روز که بیدار شد دو تار مو رو سرش مونده بود "

هیییم! امروز فرق وسط باز میکنم" این کار رو کرد و روز خیلی خوبی داشت ...

 پس فردای اون روز تنها یک تار مو رو سرش بود

 "اوکی امروز دم اسبی میبندم" همین کار رو کرد و خیلی بهش میومد !

روز بعد که بیدار شد هیچ مویی رو سرش نبود!!!

 فریاد زد ایول!!!! امروز درد سر مو درست کردن ندارم!

همه چیز به نگاه تو بر میگرده ! هر کسی داره با زندگیش میجنگه 
ساده زندگی کن